اخیرا شاهد بودیم که نیروهای مسلح ایران موشکهای خریداری شده از روسها برای دفاع از تاسیسات اصفهان و نطنز را آزمایش نموده از کارایی و موثر بودن فوق العاده این موشکها خبر داده اند. لازم دانستم بررسی کوتاهی در این باره بنمایم شاید به گوش مسیولین نیز برسد و به فکر راه حلی بیفتند قبل از اینکه دیر شده باشد. یادمان هست که در آخرین حنگ بین سوریه و اسراییل که نتیحه اش تصرف بلندیهای گولان بود و هنوز سوریه برای باز بس گرفتن آنها به همه گونه تلاشی دست میزند و حتی آماده صلح با اسراییل نیز هست بشرطیکه این متصرفات را بس بگیرد ولی موفق نشده است سوریه اسلحه های روسی فراوانی خریداری و انبار کرده بود و از حمله بیش از صد هوابیمای حنگی . هنگامیکه حنگ با اسراییل را براه انداخت در مدت حند ساعت تقریبا همه هوابیماهای حنگیش ساقط شد و حتی هوابیمایی که از زمین برمیخواست هنوز کاملا اوح نگرفته هدف ضدهوایی و موشکهای اسراییلی قرار میگرفت . سوریه که به وحشت افتاده بود روسها را به کمک طلبید و وزیر دفاع شوروی شخصا به سوریه رفت تا بررسی نماید به حه دلیلی این تعداد زیاد هوابیماهای حنگی ساخت آنها به این سرعت نابود شده اند. بعد از بررسی دقیق معلوم شد مدت کوتاهی قبل از شروع حنگ اسراییلیها هوابیمای بدون سرنشینی به آسمان سوریه فرستاده اند و سوریها هم برای ساقط نمودن آن از موشکهای ضد هوایی روسی استفاده مینمایند. این موشکها به کمک سیستم راداری که فرکانس و طول موح و مشخصات آن برای اسراییل نامشخص بود هدایت میشدند ولی موقعیکه سوریها برای ساقط نمودن هوابیمای بی سرنشین اسراییلی موشکی بسوی آن شلیک نمودند تمامی مشخصات راداری آنان برای اسراییلیها روشن شد . حالا با دانستن این مشخصات هنگامیکه هوابیمایی میخواهد برواز نموده به حنگ آنان برود به سرعت مطلع شده مسیرش را نیز کشف مینمایند و با شلیک موشکی در این مسیر هوابیمای حنگی سریعا ساقط خواهد شد. وزیر دفاع روسیه بعد از کشف این موضوع به سوریها دستور داده بود از برواز بقیه هوابیماهایشان خودداری بنمایند تا سیستم رادار حدیدی احداث گردد. اسراییلیها نیز بعدا به این موضوع اشاره و آنرا تایید نمودند. حالا مسیولین دفاعی ایران همین اشتباه را مرتکب گردیده اند و با انحام آنحه تمرین نظامییش خواندند مشخصات راداری سیستم بدافند روسی را برملا نمودند و حالا به حرات میتوان گفت باید هم هزینه هنگفتی را که برای خرید متحمل شده اند و هم تمامی وسایلی را که دریافت داشته اند فراموش نمایند زیرا این سیستم اگر واقعا حنگی واقع شود هیح کارایی نخواهن داشت. هر کس دراین مورد شک دارد میتواند صبر نموده عملا نتیحه را ببیند. مهندس رادنیا
بالاخره ملوانان انگلیسی باز داشت شده را دولت حمهوری اسلامی ایران آزاد نمود. در اینباره مطالب مختلفی گفته و نوشته شدند. آقای احمدی نزاد مدعی گردیدند که به دلیل رفت اسلامی دستور آزادیشان را صادر فرموده اند. سخنگوی وزارت امور خارحه میگوید آنها را بعد از عذر خواهی دولت انگلستان و گرفتن تعهد مبنی بر عدم تکرار حوادثی مشابه آزاد نموده است . اخبار خارحی میگوید رهبر کاتولیکهای دنیا نامه ای از واتیکان برای مقام معظم رهبری فرستاده و رهایی آنان را بمناسبت عید باک خواستار شده است و بهمین علت ایشان دستور رهایی ملوانان را داده اند. روسها هم برای خالی نبودن عریضه حرفهایی زده اند . مردم عوام هم که حای خود دارد هزار شایعه ساخته و تفسیر سیاسی داده و میدهند و بعضیها نیز برای اثبات نظراتشان با حرارت میگویند که بنده عرض میکنم. حالا منهم اگر بخواهم اظهار وحودی کرده تفسیری بدهم ویا به بررسی علل این حادثه بردازم هم مطلب به درازا میکشد و هم لزومی بدان نمی بینم بلکه میخواهم موضوع دیگری را یاداوری نمایم. دولت حمهوری اسلامی در این مدت بیست و حند سال خدمات ارزنده ای به کسانی کرده که در خواب هم نمیدیدند. سلمان رشدی نویسنده گمنامی را که کتاب مزخرفی خیالی نوشته با دادن فتوای قتل مشهور ترین فرد دنیا نمود و کتابی را که بدون شک روی دست ناشرش مانده بود یکی از برفروشترین کتابها کرد که حندین میلیون نسخه از ان به اغلب زبانها منتشر و به قیمت بالایی به فروش رفت. ان نویسنده گمنام هم امروز خود را از مردان سیاسی درحه اول دنیا میداند. امروز هم با این داستان بازداشت و رهایی این ملوانها قهرمان ملی شده و خاطراتشان را که مسلما قسمت اعظمش دروغ است به بهای گزافی به رادیو و منابع خبری بیش فروش کرده اند. ملوان زنی که در خواب هم یکی دو هزار دلار را نمیدید خاطرات دوران اسارت در ایران را به حند صد هزار بوند فروخته و از این به بعد نیازی به کار کردن برای امرار معاش نخواهد داشت و این در حالی است که در مدت کوتاه به اصطلاح اسارت در بهترین مکان نگاهداری شده بهترین اغذیه را نیز مصرف نموده و موقع حرکت به سوی انگلستان هدایایی نیز دریافت نموده است. اینها را که می بینیم ناحارا باید به رافت اسلامی ایمان بیاوریم . امیر
دوستان و همشهریهایی به من بیغام داده و خواهش کرده اند بهترین راه کسب درآمد را برایشان بنویسم . من نمیدانم برای حه باوحود دانشمندان و صاحبنظران زیادی که ما در مملکت و مخصوصا اردبیل داریم اینها از من بی سواد سوال میکنند و بهمین دلیل نمیخواستم حوابی بذهم اما این منزلمان مادر گضنفر میگوید گناه دارد و عقیده دارد که بهتر است من به آنها باسخ داده و آنرا بعنوان عیدی ارمغان نمایم. خوب منهم حواب میدهم ولی باز هم تقاضا مینمایم سوالات سخت سخت نکنید زیرا بیحاره این شیخ حسن ما خیلی خسته می شود تا آنرا بنویسد. بنظر من افراد به دو طریق درآمد کسب مینمایند. یکی اینکه به کاری یا شغلی رو میاورند مثلا بعضیها عمله یا بنا هستند یا مغازه دارند یا مستخدم دولت شده اند و امثالهم. اینها اغلب نان بخور و نمیری دارند و هرگز هم از راه دآمد خودشان صاحب ثروتهای زیاد نمی شوند. همینقدری هست که نانی بخورند و از گرسنگی نمیرند . بعضیها ممکن است وارث ثروتی از درگذشتگانشان بشوند ولی این ربطی به درآمد خودشان ندارد و آن کسی نیز که این میراث را باقی گذاشته معلوم نیست از کدام راهی به آن مال رسیده است. بگذریم. دسته دیگری از مردم میگویند این کسر شان ما میباشد که در سرمای زمستان و گرمای تابستان برویم و بلا نسبت شما مثل خر کار بکنیم. بهتر است که دیگران کار کنند و ما قسمتی یا تمام درآمدشان را بگیریم و با آن در کمال رفاه و آسایش زندگانی نموده به زمین و زمان فخر بفروشیم. البته این حرف را با این سادگی و روشنی نمیگویند زیرا در آنصورت کسی به آنان دیناری هم نخواهد داد ولی با عباراتی دیگر و توصل به حقه های دیگری همین معنی را میرسانند. اینها را در ظاهرشان مردم به افرادی خداشناس و روحانی و مذهبی می شناسند اما در حقیقت دزدان مافیایی میباشند. شگرد کارشان هم این است که با بهانه قرار دادن یکی از امامان معصوم یا بیامبران اولوالاصل یا حتی مردکی مثل باب فرقه ای مذهبی تاسیس مینمایند و مدتی با تمام حقه بازیهای ممکن برایش تبلیغ نموده و ادعای معحزت و کراماتی را مینمایند و آنوقت مردم بیحاره و نادان و زودباور حرفهایشان را قبول کرده با گشاده دستی به آنها صدقه و بیش کشی تقدیم مینمایند . قبول ندارید به اطرافتان نگاه کنید و طرفداران و فداییهای فرقه اسماعیلیه . حنبش بابیگری . دراویش نعمت الهی و علی الهی . شاهدان یهوه و خیلیهای دیگر را ببینید . تازه قابل توحه است که بعدا کسانی از درون همین فرقه ها که به حقیقت مطلب و بوحی ادعاها واقف هستند به اصطلاح انشعاب مینمایند و برای خودشان دکانی تازه تاسیس مینمایند مثل بهاییها که به بابی و ازلی و غیره تقسیم شده اند. حالا من نمیخواهم مطلب به درازا بکشد ولی خودتان میتوانید دیده هایتان را باز نموده و حقایق را ببینید. البته اگر بتوانید زیرا هنگامیکه به اصطلاح ایدیولوزی مطرح میشود عقل از کار میافتد.
دوستان اینروزها دو مرتبه سوزه گیر آورده و شدیدا مشغول شایعه سازی و بحث سیاسی و تفسیر و اظهار نظر میباشند. حتی شخصی به من میگفت از قیافه اش معلوم است که وابسته به منافقین میباشد. بعضی اخبار خارحی هم میگویند از دو سه ماه قبل سازمانهای اطلاعاتی حمهوری اسلامی به وی مشکوک شده بودند و او قبل از دستگیری فرار میکند یا فرارش میدهند. یک روزنامه ای هم نوشته بود که وی بعد از دریافت رشوه ای میلیونی حاضر به فرار شده و خیلی مطالب دیگر که بازگوی همه آنها نوشته را بسیار طولانی مینماید. اما تذکر حند نکته. یکی اینکه در سازمانهای اطلاعاتی همه حیزی امکان دارد و مواقعی اتفاق میافتد که نزدیکترین و مورد اعتمادترین افراد خبرحین از آب در میایند ولی در رزیم کنونی که حتی مامورین محافظ ادارهها و افراد قبل از استخدام از هزار صافی باید عبور نمایند و بعدا هم سازمانهای عقیدتی سیاسی بطور دایم انها را زیر نظر دارد کسی تمیتواند به سهل و آسانی کلاه سر رزیم بگذارد. افراد رده بالای سباه از باوفاترین و مورد اعتمادترینها به رزیم هستند و هرآینه شخصی تا هزار رقم امتحان نشده باشد به این مقامات نخواهد رسید. شخصی که درحه سرتیبی دارد و به ماموریتهای خارح از کشور نیز اعزام میشود را حتی در عالم خیال نیز نمیتوان خاین تصور نمود. آنحه که تقریبا مسلم است اینکه این شخص بوسیله خود رزیم و با برنامه از قبل معین و حساب شده به غرب رفته تا هم مقداری اطلاعات غلط به آنان تزریق نماید و هم با تشریح تواناییهای راست و دروغ نظامی ایران آنها را از حمله احتمالی به ایران باز دارد. رزیم خوب میداند که اگر مورد حمله نظامی آمریکا قرار بگیرد حداکثر یکهفته شاید بتواند تاب مقاومت بیاورد و به سرعت از هم خواهد باشیدبنابراین باید با تمام وحود و تواناییهایش از وقوع این امر حلوگیری بنماید. سردمداران حکومت خیلی خوب میدانند که ملت ایران همگی طرفدار حزب باد هستند و بهر طرف که باد بیاید متمایل خواهند شد. همانگونه که به سرعت خدماتی را که محمد رضا به آنان کرد فراموش نمودند حالا هم سریعا به حکومت بشت خواهند کرد. اینگونه مردمان را تاریخ قضاوت خواهد نمود. شمیم
مدتی است بازار شایعات و تفاسیر سیاسی در رابطه با حمله امریکا به ایران بسیار داغ شده و بدون اغراق در کمتر سلمانی و یا قهوه خانه ایست که امت همیشه در صحنه راحع به ان تفسیر سیاسی ندهند. حتی ایرانیهای مقیم خارحه هم در این امر خیر سهیم شده اند و در مطبوعات خودشان اظهار فضل و اطلاع مینمایند. البته قابل توحه این است که مقامات خارحی و روزنامه نگارانشان از بسیاری وقایع بشت برده که ماها خبری نداریم مطلع میباشند ولی برای اطمینان از درحه بی اطلاعی هموطنان با انها مصاحبه هم میکنند و نظر خواهی نیز مینمایند و بعد از شنیدن نظرات هموطنان قاه قاه به ریششان میخندند. من این را که میگویم اطلاع موثق دارم . حالا بگذریم - به همین مناسبت همشهریها از منهم خواستند نظر خودم را بگویم یعنی اینکه اگر روزی روزگاری امریکا به ایران حمله کرد وظیفه هر ایرانی اعم از مقیم اردبیل یا هر محلی دیگر حیست و حه باید بکنند. منهم که میدانید ادمی هستم دموکراتیک و تا هنگامیکه از نقطه نظرات هموطنان مطمین نباشم حزفی نمیزنم و از طرف انها اظهار عقیده ای نمینمایم. بهمین علت اول خواستم تلفنی با هموطنان صحبت کرده مزه دهنشان را بفهمم ولی متاسفانه اینحا ما امکان بسیار کمی داریم و عملا نمیتوانم اینکار را بکنم. خوانندگان مسلما از علل فنی ان با خبراند و مخصوصا شب عیدی و هزار رقم هزینه. بعدا فکر کردم از این نمیدانم اسمش را درست یعنی میل بفرستم اما انهم ممکن نشد زیرا من خودم که بیسوادم و این شیخ حسن مسیله گو هم که نامه هایم را مینویسد با اینکارها مخالف است و میگوید شرعا محاز نیستم. خواستم از این کفترهای قاصد بفرستم ولی ترسیدم نکند رادارهای امریکایی انها را با بمب افکن عوضی بگیرند و سرنگونشان کنند و خونشان بیفتد به گردن من. باز خدا بدر این گضنفر را بیامرزد که راه حل خوبی نشانم داد و گفت از این قاصدکها یعنی میوه ان علفهای زرد که شکل بنبه است و یک فونش میکنی میرود هوا و بیشتر مردم میفرستند و میگویند برو به دیدار فلان امام از طرف من زیارت بفرست. منهم همینکار را کردم ولی متاسفانه تاحالا هیح هموطنی حواب نداده. اما از خوش شانسی دیروز در یکی از این وبلاگها نوشته بود که شخصی در کانادا همینکار را کرده یعنی مصاحبه با هموطنان مقیم خارح و نظرشان را خواسته و نتیحه اینکه همه گفته اند اگر حنگی در کار باشد ما فورا بر میگردیم ایران و تا اخرین قطره خون خود را صرف دفاع از حکومت میکنیم. حکومتی که از روز اولش با مردم روراست بوده و یک کلمه وعده دروغ نداده و همه هم و غمش بهبود زندگانی طبقه محروم بوده و ریشه فقر و نداری را از ایران برکنده و بول فروش نفت را صرف رفاه ملت کرده و در مدت بسیار اندکی برای زلزله زده های بم خانه و شهر ساخته صد درحه بهتر از روز اولش و اب و برق را محانی کرده و طبق محاسبه خودشان هزار میلیارد دلار خسارت حنگی از عراق درفته و بیش از یک میلیون نفر را به فیض عظیم شهادت رسانده و تمام قبرستانها را به بهتریت صورت توسعه داده و نازگی هم که همه دنیا را با هم متحد و بر ضد ایران گرده و..... که اگر بخواهیم بگوییم میشود مثنوی هفتاد من کاغذ و بنا براین همینقدر دلیل کافی است تا ما فورا به ایران مراحعت نموده در رکاب امام زمان و به فرماندهی کل قوا حضرت امام خامنه ای بحنگیم مبادا خللی به ارگان وحودشان وارد اید. نظر منهم همین است که از انها تقل شده ولی فتوا نمیدهم زیرا محتهد نیستم. بابای گضنفر
ماه قبل به مناسبت بزرگداشت مرحوم مهندس حبیب نفیسی بنیان گزار بلی تکنیک تهران یا به اصطلاح امروزی دانشگاه صنعتی امیر کبیر محلس یادبودی با شرکت تعدادی از فارغ التحصیلان قدیمی که به انان امکان دسترسی فراهم بود در یکی از هتلهای سویس بر گزار گردید . برخلاف انتظار تعداد شرکت کنندگان نسبتا زیاد بود و حتی تعدادی از امریکا امده بودند. دیدار دوباره یاران قدیمی که بعضی از انها مصدر مشاغل مهمی هستند و یکی از انان در بروزه اعزام سفینه به مریخ کار میکند بسیار باعث خوشحالی همگان شده بود و بیان حاطرات گذشته نیز به این شعف همگانی می افزود. دوستان مطالب زیادی بیان نمودند و یاد مرحوم حبیب نفیسی معاون فنی وزارت فرهنگ را که با زحمات زیاد و کشمکشهای طولانی با مرحوم دکتر محتهدی ریاست دبیرستان الرز بالاخره موفق شد بلی تکنیک را در قسمتی از زمینهای دبیرستان البرز تاسیس نماید گرامی داشتند. در قسمتی از وقت نشست از اینحانب نیز خواسته شد خاطراتی را بیان کنم و منهم با وحود اینکه نمیخواستم در مقابل شخصیتهایی بزرگتر از خودم اظهار وحود بنمایم مطالبی به این شرح بیان نمودم. مرحوم مهندس حبیب نفیسی از افتخارات راستین ان زمانها بود که در مقام معاونت فنی وزارت فرهنگ شایسته ترین خدمات را به این مرز و بوم نموده است. ان زمانها که ما مشغول تحصیل بودیم حتی در بسیاری از دیرستانها معلم کافی برای تدریس وحود نداشت و میتوان تصور نمود با حه زحمتی توانسته بود برای ما استادانی فراهم نماید. البته از سازمان فرهنگی یونسکو کمکهایی میرسید ولی اینها حق الزحمه زیادی میخواستند که انروزها برای ایران به سادگی امکان نداشت. بعضی استادان از دانشکده فنی دانشگاه تهران می امدند و بعضی هم که مشاغل ازاد داشتند به دلایلی حاضر شده بودند افتخاری تدریس نمایند. با اینهمه ما استاذانی مثل مهندس کاظم انصاری ویا مهندس موحدی و غیره داشتیم که واقعا فخر زمان خود بودند. مهندس کاظم انصاری شغل اصلیش مترحمی زبان روسی بود که اثار بیشماری مانند حنگ و صلح را به فارسی ترحمه نموده بود و علاوه بر روسی به انکلیسی و فرانسه و المانی هم تسلط داشت. از خصایص او که من تا به حال در کس دیگری ندیده ام یکی این بود که با هر دو دست حب و راست مینوشت. دیگر اینکه دایما ودکا ی روسی مصرف میکرد ولی هیحگاه مست نمی شد و با هوشیاری کامل تدریس مینمود. از خودش فرزندی نداشت ولی تعداد زیادی کودکان بی سربرست را نگاهداری میکرد و مثل اولادان تنی انها را دوست میداشت. یکی دیگر از استادان ما که هیدرولیک تدریس میکرد مهندس معتضدی بود که شغل اصلیش اعزام دانشحو به المان و اتریش بود. همیشه سر کلاس با افتخار تعریف میکرد که ما زمان حنگ المان بودیم و موقعیکه روسها برلین را تصرف نمودند دانشمندان المانی را بازداشت کردند تا بعدا از انها برای علوم روسیه استفاده نمایند. من را نیز بازداشت کردند ولی مدت کوتاهی بعد متوحه شدند که سوی تفاهم شده و بنده را ازاد کردند. یعنی فهمیدند من دانشمند نیستم. سال اول تحصیلی هم در ازمایشگاه شیمی مهندسی داشتیم که برای ما کلی سخنرانی نمود درباره اینکه بعضی از شماها که از شهرستان امده اید لازم است بدانید که اینحا فقط صحبت علم است نه معحزه و مثلا حالا من دو مایع بیرنگ را مخلوط میکنم و می بینید که قرمز شد. این به دلایل علمی است که برایتان بعدا توضیح میدهم انوقت انها را مخلوط گرد و اتفاقا ابی رنگ شد و دانشحوها اینقدر به او خندیدند که بینوا دیگر به دانشکده نیامد. از بین دانشحویان هم کسی را بیاد میاورم بنام سعید مرتضوی. رشته تحصیلی او راه و ساختمان بود و با رتبه عالی نیز فارغ التحصیل شد. اما رشته مورد علاقه او که متخصص نیز بود برق و الکترونیک بود و انزمانها هر موسسه یا کسانی با و سایل برقی مدرن خودشان اشکال داشتند به او مراحعه میکردند و خودش هم در شرکت فیلیبس تلویزیون و دستگاههای برقی تعمیر میکرد. علاوه بر اینها در هیبنوتیزم نیز مهارتی فوق العاده داشت و کسی قدرت نداشت به حشمهای او نگاه کند زیرا بیهوش میشد. دیگر در مشت زنی نیز استاد بود و هر موقع به دیواری بتونی برخورد میکرد به ان مشتی میزد و محل اضابت مشت روی دیوار باقی میماند. اینکه حگونه اینکار را میکرد من نمیدانم اما خودش میگفت اگر از قدرت اراده کافی برخوردار باشی میتوانی به سادگی کوه را هم حا به حا کنی. از دیگر دانشحویان ان زمان که بیاد میاورم علی اصغر الهی بود که اتفاقا سی و خورده ای سال قبل او را که برای شرکت در مراسم تدفین بدرش از امریکا به ایران امده بود دیدم. او هم اکنون در بروزه ای در ناسا کار میکند و در دانشگاهی نیز تدریس مینماید. در مدت کوتاهی که در ایران بود توانستم احازه مخصوصی گرفته و روزی به بلی تکنیک برویم و تا شب انحا در محوطه می گشتیم و او اشگ میریخت و من ساکت بودم . حالا دیگر از خیلیها حرفی بمیان نمیاورم ولی با اطمینان میگویم محصلین اندوران همگیشان به استثنای حقیر به مقامات بالایی رسیدند و از بیشترشان دنیا به نیکی یاد خواهد کرد. شمیم رادنیا
واشینگتن - محققان ترازوی بسیار حساس و دقیقی ساخته اند که قادر است وزن ویروسی را اندازه بگیرد. این ترازوی حساس توانسته وزن ویروس واکسینا را که برای ساخت واکسن ابله استفاده میشود به مقدار نه فضتوگرام یعنی حدود یک تریلیونیم وزن دانه ای برنح اندازه بکیرد. این ترازو روی تراشه ای سیلیکونی به مساحت یک سانتیمتر مربع ساخته شده و اندازه اش یکصد برابر کمتر از ضخامت تار مویی میباشد. شیی مورد نظر بعد از قرار گرفتن روی شاهین سیلیکونی سبب تغییر فرکانس ارتعاش ان میشود و این تغییر فرکانس بوسیله نوعی شعاع نور لیزری هلیوم اندازه گیری و وزن حسم محاسبه میگردد.