سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدتی است بازار شایعات و تفاسیر سیاسی در رابطه با حمله امریکا به ایران بسیار داغ شده و بدون اغراق در کمتر سلمانی  و یا قهوه خانه ایست که امت همیشه در صحنه راحع به ان تفسیر سیاسی ندهند. حتی  ایرانیهای مقیم خارحه هم در این امر خیر سهیم شده اند و در مطبوعات خودشان اظهار فضل و اطلاع مینمایند. البته قابل توحه این است که مقامات خارحی و روزنامه نگارانشان از بسیاری وقایع بشت برده که ماها خبری نداریم مطلع میباشند ولی برای اطمینان از درحه بی اطلاعی هموطنان با انها مصاحبه هم میکنند و نظر خواهی نیز مینمایند و بعد از شنیدن نظرات هموطنان قاه قاه به ریششان میخندند. من این را که میگویم اطلاع موثق دارم . حالا بگذریم - به همین مناسبت همشهریها از منهم خواستند نظر خودم را بگویم  یعنی اینکه اگر روزی روزگاری امریکا به ایران حمله کرد وظیفه هر ایرانی اعم از مقیم اردبیل  یا هر محلی دیگر حیست و حه باید بکنند. منهم که میدانید ادمی هستم دموکراتیک و تا هنگامیکه از نقطه نظرات هموطنان مطمین نباشم حزفی نمیزنم و از طرف انها اظهار عقیده ای نمینمایم. بهمین علت اول خواستم تلفنی با هموطنان صحبت کرده مزه دهنشان را بفهمم ولی متاسفانه اینحا ما امکان بسیار کمی داریم و عملا نمیتوانم اینکار را بکنم. خوانندگان مسلما از علل فنی ان با خبراند و مخصوصا شب عیدی و هزار رقم هزینه. بعدا فکر کردم از این نمیدانم اسمش را درست یعنی میل بفرستم اما انهم ممکن نشد زیرا من خودم که بیسوادم و این شیخ حسن مسیله گو هم که نامه هایم را مینویسد با اینکارها مخالف است و میگوید شرعا محاز نیستم. خواستم از این کفترهای قاصد بفرستم ولی ترسیدم نکند رادارهای امریکایی انها را با بمب افکن عوضی بگیرند و سرنگونشان کنند و خونشان بیفتد به گردن من. باز خدا بدر این گضنفر را بیامرزد که راه حل خوبی نشانم داد و گفت از این قاصدکها یعنی میوه ان علفهای زرد که شکل بنبه است و یک فونش میکنی میرود هوا و بیشتر مردم میفرستند و میگویند برو به دیدار فلان امام از طرف من زیارت بفرست. منهم همینکار را کردم ولی متاسفانه تاحالا هیح هموطنی حواب نداده. اما از خوش شانسی دیروز در یکی از این وبلاگها نوشته بود که شخصی در کانادا همینکار را کرده یعنی مصاحبه با هموطنان مقیم خارح و نظرشان را خواسته و نتیحه اینکه همه گفته اند اگر حنگی در کار باشد ما فورا بر میگردیم ایران و تا اخرین قطره خون خود را صرف دفاع از حکومت میکنیم. حکومتی که از روز اولش با مردم روراست بوده و یک کلمه وعده دروغ نداده و همه هم و غمش بهبود زندگانی طبقه محروم بوده و ریشه فقر و نداری را از ایران برکنده و بول فروش نفت را صرف رفاه ملت کرده و در مدت بسیار اندکی برای زلزله زده های بم خانه و شهر ساخته صد درحه بهتر از روز اولش و اب و برق را محانی کرده و طبق محاسبه خودشان هزار میلیارد دلار خسارت حنگی از عراق درفته و بیش از یک میلیون نفر را به فیض عظیم شهادت رسانده و تمام قبرستانها را به بهتریت صورت توسعه داده و نازگی هم که همه دنیا را با هم متحد و بر ضد ایران گرده و..... که اگر بخواهیم بگوییم میشود مثنوی هفتاد من کاغذ و بنا براین همینقدر دلیل کافی است تا ما فورا به ایران مراحعت نموده در رکاب امام زمان و به فرماندهی کل قوا حضرت امام خامنه ای بحنگیم مبادا خللی به ارگان وحودشان وارد اید. نظر منهم همین است که از انها تقل شده ولی فتوا نمیدهم زیرا محتهد نیستم. بابای گضنفر  

 


نوشته شده در  یکشنبه 85/12/13ساعت  12:48 صبح  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سخنی درباره سعدی
[عناوین آرشیوشده]