سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سلام به ننه ام . اون بالایی منم . دیشب رفته بودم منزل حسین اقا اینا . مدتی بود که میگفت شما را وعده میگیرم برای شام ولی خبری نمیشد تا دیشب اونم گمانم برای خاطر شلغمهاش بود که نمیدانست باشون حیکار کنه فکرکرد میدم گاوای مش رحیم بخورند اما بعدا اش کرد داد ما خوردیم. حای شوما خالی این اشارو خر نمیخورد ولی ما خوردیم خیلی هم تعریف کردیم. دومادای مشدی حسن هم بودند اومده بودن خدا فطی سال دیگه میخوان برن قم البته اگه شبدراشونو تابسون بتونن بفروشن. خوب دیگه امام بایس بطلبه وگرنه نمیشه. شومام دعا کن یوقت قسمت مام بشه بریم کربلا صدامون کنن مشدی گصنفر. شیخ حسن مسیله گو هم التماس دعا داره میگه میخوام طلاق دختر بزرگمو بگیرم شوورش بدم به یه ادم شهری بلکه به امید خدا ماهم بتونیم بریم شهر یه حیزی گیرمون بیاد. شوما بایس ببخشین اخه این شیخ حسن بیسواده با خودش فکر کرده تو شهرم مثه اینحا میتونه مسیله بگه . دیگه برات از بزهای رحیم شله بگم که امسال اصلا گوساله نزاییدن و اونم عصبانی شد دوتاشونو سربرید داد مردم خوردن. اقا رضا داماد حسن کحل هم سلام میرساند . منهم باید بروم دست به اب دیگه حرفی ندارم برات بنویسم.

ش


نوشته شده در  جمعه 85/10/1ساعت  9:22 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()

اقا رضا سلام

امیدوارم حالت خوب باشد. من که حال زیاد خوبی ندارم یعنی میدانی منزلمان (مادر بحه ها) یکی دو هفته میشود که رفته زیارت . ما که اینخا خودمان امامزاده نداریم مردم هم میروند شهر برای زیارت. من دوسه مرتبه به کدخدا رحبعلی گفتم یک کاری بکن شاید برای ماهم از شهر امامزاده ای بفرستند ولی خدا رحمتش کند رحبعلی اصلا به من محل نگذاشت مقداری هم مرافعه کرد که برو به الاغهایت برس . من نفهمیدم منظورش را اخر میدانی که من بیسوادم و از این مسایل سردر نمیاورم . این گضنفر هم که سری توی سرها داشت و خیلی میفهمید حالا دوسالی است که بکلی مرده یعنی نه مثه تقی خان که اول مرد بعدا زنده شد و گفتند نمیدانم سکینه کرده یا حی ولی گضنفر از روزی که مرد تا حالا زنده نشده. این ملا صمد هم که برایم نامه مینویسد حالا دارد مرتب میگوید زود باش نمازم قضا شد. خودم هم عحله دارم زودتر برم دس به اب بری اینکه این افتابه سوراخه و اگه بیشتر معطل کنم ابش بکل تموم میشه.


نوشته شده در  پنج شنبه 85/9/30ساعت  9:51 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()

عمو حسین سلام

انشااله که حالت خوب است و رفع سلامتی شده باشد. من و منزلمان هم خوب هستیم فقط من قدری نگرانی دارم یعنی ماه رمضانی نامه ای نوشتم به رییس حمهور امریکا. با خودم گفتم او را دعوت کنم به افطاری و شیخ حسن مسیله گو را بگویم بیاید تا او را با خودمان اشتی بدهم و ثوابی هم ببرم. این اقا به من اصلا حوابی نداد و من حالا فکر میکنم شاید با منهم قهر باشد. نمیدانم و اینحا هم در اردبیل وسیله ندارم. شما که در شهر هستی سوال کن ببین حرا این اقای رییس حمهور با من قهر کرده. شاید اکبر اقای علاف سر اون لوبیاها کینه کرده و حرفی از قول من زده باشد یا ممکن است رضا همسایه بغلی مان اشوب به با کرده باشد حون او هم سر اون قضیه خشتهای رحبعلی هنوز با من قهر است حالا تو یک کاری بکن ثواب هم دارد. قربانت غظنفر اقا


نوشته شده در  چهارشنبه 85/9/29ساعت  9:1 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()

بطوریکه میدانید سال داراى ۳۶۵ روز است. شما روزانه هشت ساعت میخوابید، یعنى جمعا ۱۲۲ روز در سال. باقى میماند ۲۴۳ روز دیگر. همینطور شما روزانه ۸ ساعت زمان بیکارى یا استراحت دارید یعنى ۱۲۲ روز دیگر و میماند ۱۲۱ روز. در هر سالى ۵۲ روز یکشنبه و تعطیل است که کسى کار نمیکند . باقى میماند ۶۹ روز. روزهاى شنبه بعد از ظهر هم کار تعطیل است، یعنى ۵۲ نیمه روز ویا ۲۶ روز تمام. باقیمانده ۴۳ روز. روزانه هنگام کار هر کسى ۴ نوبت و هر نوبت نیم ساعت استراحت دارد که بقول فرنگیها "پاوزه" میکند یعنى روزانه ۲ ساعت و جمعا ۳۰ روز در سال . باقى میماند ۱۳ روز دیگر. در هر سال ۱۲ روز تعطیل رسمى است، و باقى میماند فقط ۱ روز. این ۱ روز هم اول ماه "ماى" یعنى روز کارگر است و کسى کار نمیکند.
حالا آیا شما بازهم در خواست مرخصى دارید؟.


نوشته شده در  چهارشنبه 85/9/29ساعت  5:51 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()

 
الان حدود یک سال است که خیلى خسته‌ام و این هفته آخر هم که دیگه دارم از پا مى افتم. چرا ؟ همیشه فکر میکردم کمى تنبلم اما حالا دقیقا حساب کرده‌ام و متوجه شده‌ام که خیلى کار میکنم
ببینید ما توى ایران ۷۲ میلیون جمعیت داریم که ۱۳ میلیونشان بازنشسته هستند پس میماند ۵۹ میلیون نفر. از این تعداد ۲۴ میلیون نفر دانشجو و دانش آموز هستند یعنى براى انجام کارها فقط ۳۵ میلیون نفر باقى میماند. توى کشور ۱۰ میلیون نفر هم توى ادارات دولتى مشغولند که خب عملا کارى انجام نمیدهند. پس براى پیشبرد کارها فقط میماند ۲۵ میلیون نفر. از این ۲۵ میلیون نفر هم ۴ میلیون آخوند و ملا و سانسورچى اینترنت و نماینده مجلس داریم ، پس فقط ۲۱ میلیون نفر باقى میماند و اگر توجه کنیم که ۱۷ میلیون نفر هم جویاى کار داریم یعنى کل کارهاى مملکت رو باید ۴ میلیون نفر انجام بدهند.
نیروهاى مسلح هم ۲ میلیون نفرند که باقى میماند فقط ۲ میلیون نفر. تعداد نفرات پلیس و وزارت اطلاعات هم ۹۰۰ ، ۶۴۶ میباشد که یعنى باقى میماند فقط ۱۰۰ ، ۳۵۳ ، ۱ نفر. باز توجه کنید که در مملکت ۸۷۶ ، ۶۴۹ بیمار داریم یعنى تعداد نفرات آماده به کار که همه کارها روى دوش آنان است میشود فقط ۲۰۰ ، ۸۰۶ نفر. حالا فراموش نکنید که ما ۱۸۶ ، ۸۰۶ نفرهم زندانى و ممنوع القلم و ممنوع التصویر و ممنوع الصدا و غیره داریم ، پس کل کارهاى مملکت افتاده روى دوش ۱۴ نفر. از این چهارده نفرهم ۱۲ نفرشان عضو شوراى نگهبانند پس کل کارهاى مملکت را باید ۲ نفر انجام بدهند، من و تو ، تو هم که دارى اینها را میخوانى .


نوشته شده در  چهارشنبه 85/9/29ساعت  5:45 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()

این غظنفر ما داماد حسین اقا الان ده بیست ساله تو کاره نفته یعنی به خانه ها نفت میده. من به اون گفتم تو که مسلمونی و از کار نفت هم سر رشته داری برو خدمت رییس حمهور محترم تا ازت استفاده کنند و نروند برای کارها از خارحیهای نا مسلمون دعوت کنند. البته او بمن حواب درستی نداد حالا شوماها بهش بگین شاید به خرحش بره. اخه حیفه که ما خودمون متخصص مثل حسین اقا داشته باشیم اونوقت بریم با خارحی قرار مدار بزاریم. دیگه مادر بیوک هم اینحا نشسته و همین نظرو داره سلام هم میرسونه.


نوشته شده در  چهارشنبه 85/9/29ساعت  2:45 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()

از امروز این یاد داشتها را شروع مینمایم و از دوستان تمنی دارد تقاضای عکس ننمایند . اگر کسی ایرادی داشت حواب خواهم داد ولی تعهدی ندارم. من نویسنده ترک هستم ولی فارسی هم میدانم لطفا برایم به زبان ترکی هم بنویسید. لطفا خواهران در موقع نوشتن رعایت ححاب را بفرمایند و با منهم دست ندهند که من با نامحرم دست نمیدهم حتی بتول خانم و خودش هم میداند. اگر تلفن زدید زیاد صحبت نفرمایید تا دوستان دیگر زیاد بشت خط نمانند. خدا را خوش نمیاید. عمو حسن اینحا نشسته و بهمه سلام میرساند. بیحاره خودش که سواد ندارد به من میگوید سلام برسان. هر کدام از همشهریها امدند اردبیل حتما به منزل ما سربزنند تا بذیرایی کنیم. من منتطر شما نمی مانم ولی شما به انتطار من باشید. امیر خان سمندریان
نوشته شده در  چهارشنبه 85/9/29ساعت  1:12 عصر  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سخنی درباره سعدی
[عناوین آرشیوشده]