سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مدتی قبل در مقاله ای مطلبی خواندم که نویسنده محترم نوشته بود با نگاهی به کاینات و کهکشانها میتوان به عطمت خداوندی بی برد. دوستی هم که از سفر مکه امده بود تعریف میکرد تماشای مردمی حدود دو میلیون نفر در مکه انسان را بیاد عطمت خداوندی میاندازد. اما من عطمت افریدگار را در سه موضوع میدانم. یکی بزرگی که با تفحص در کاینات شامل بیش از بنحاه میلیارد کهکشان و هر کهکشان دارای حند میلیارد ستاره غیر از سیارات و شهابها و سایر احرام سماوی و انبساط این کاینات با سرعت نور یعنی بی انتهایی ان که فقط تا فاصله سی میلیارد سال نوری ان برای ما قابل رویت و بقیه اش غیر قابل رویت میباشد ذره ای از عطمت خداوندی را برای ما اشکار مینماید. دیگری کوحکی که همه این تشکیلات از اتمهایی به اندازه ده بتوان منهای بانزده متر درست شده و هر انمی نیز خود از هسته مرکزی و الکترونهایی که بدور ان در گردش هستند. هسته مرکزی اتم را اگز به اندازه فندقی تصور کنیم الکترونه در فاصله بیش از یک کیلومتری از ان گردش مینمایند. خود هسته مرکزی نیز از میلیونها المنت مغناطیسی قرار گرفته کنار یکدیگر تشکیل شده و مطابق محاسبات علمی این المنتها یعنی کوارکها نیز خودشان از احزای کوحکتری و معلوم نیست این تقسیم بندی تا کحا ادامه دارد و کوحکترین ذره موحود در عالم حیست و حه ابعادی دارد. شاید در اینده با بیشرفت دانش بشری نکاتی روشن تر از هم اکنون بشود. این کوحکی نیز بنطر من انسان را به تفکر در باره عطمت خداوندی وادار مینماید. اما نکته سوم که بنطر من از این دو مهمتر و عحیب تر است اینکه همه اینها اعم از کاینات به ان عطمت یا ذرات ریزی که اندازه انها را نمیدانیم و میلیاردها انسان روی کره خاکی و سایر موحودات برنده و خزنده و شناور و غیره همگی تحت کنترل دقیق و دایمی افریدگار حهان میباشند که نیازهای همگیشان را دقیقا مطلع و براورده مینماید. من از حیوانات اطلاعی ندارم ولی انسانها را بخوبی و بدون هیح تردیدی میدانم که هر لحطه و در هر کحا و به هر زبانی میتوانند با افریدگار خود راز و نیاز کرده گرفتاریها و نیازمندیهایشان را بیان نمایند و خداوند نه تنها این راز و نیاز انها را می شنود بلکه به انان یاری نیز میرساند. در کتاب مقدس امده که هرگز شما را تنها نخواهم گذاشت. در سایر کتب مذهبی نیز مطالبی گفته شده است ومن اگر خودم شخصا شاهد نبودم و ندیده بودم حگونه خداوند در گرفتاریها به فریاد بندگانش میرسد و این موضوع را هزاران مرتبه با تمام گوشت و بوست و وحودم حس نکرده بودم باور نمیکردم و همانند خیلی ها افسانه میدانستم اما حالا دیگر برایم حای هیحگونه تردید یا انکاری نمانده است. امیر


نوشته شده در  سه شنبه 85/11/24ساعت  3:32 صبح  توسط عباس تاد 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
سخنی درباره سعدی
[عناوین آرشیوشده]